آقا کیانآقا کیان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
نیکا خانومینیکا خانومی، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره
پیوند مامان و باباپیوند مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 20 روز سن داره

خاطرات شیرین کیان ونیکا

باغ وحش قزوین (2)

و اما در ادامه عکسهای بی کیفیت دهکده حیاط وحش پارک فدک قزوین من و خاله وارد کلبه معلق شدیم که همینطوری واسه خودش تو هوا معلق بود. همون طوری که در عکس پیداست خاله که خیلی بهش خوش میگذشت ولی راستشو بخواد من یکم  نگران بودم که نکنه این کلبه می خواد خراب  بشه یک جورایی انگار زلزله آمده بود    این آقا شیره هم آمده بود به اون خانوم شیره که سری قبل دیدید گیر میداد می گفت : هی زن از کنار اون شیشه بیا کنار خوبیت نداره جلو ملت دراز کشیدی بد نگات میکنند   این خزندگان هم نفهمیدم اسمشون سوسمار بود یا چیز دیگه   فقط میدونم بعضی از مردم نازشون می کردنند و اونها هم بدشون نمی آمد. ولی من یک جور...
28 ارديبهشت 1395

باغ وحش قزوین (1)

چند هفته پیش یک شب دلم بد جوری درد گرفت نمیدونم رودل کرده بودم یا چیز دیگه ای بود. با عرض پوزش بعد از اینکه در چند مرحله بالشم، پتوم و توشکم آغشته به شامی که خورده بودم شد  مامان و بابا نصف شبی منو برداشتن بردند بیمارستان اطفال قدس و اونجا بهم دوتا آمپول گنده زدند تا من زودی خوب بشم. فرداش هم زودی خوب شدم. این هم عکسش:     احتمالا پرسنل بیمارستان پیش خودشن می گفتند اینا دیگه چقدر سرخوشن ، ساعت چهار صبح بچه مریض رو آوردن بیمارستان بهش آمپول میزنند، با هم عکس یادگاری می گیرند  چکنیم دیگه بابایی زیاد ذوق داره   و اما باغ وحش فدک قزوین (دهکده حیاط وحش). چند هفته پیش ما به اتفاق مامان بزرگ ای...
23 ارديبهشت 1395
2567 13 13 ادامه مطلب

ادامه فروردین 95

و اما در ادامه فروردین ماه یک عروسی هم داشتیم که نشده بود عکسهاشو براتون بزارم. اوایل فروردین  عروسی دختر خاله مامانی بود .  فکر کنم هم عروس وهم داماد عاشق ته دیگ خوردن بودنند، چون اینقدر شب عروسیشون بارون آمد که نزدیک بود دنیا رو آب ببره .  عروس که دختر خاله مامان باشه اصالتا قزوینی بود و ساکن اصفهان . داماد هم اصالتا یزدی بود و ساکن مشهد . وچون اینا تو تهران همدیگه رو پیدا کرده بودند و برای این که بین اقوام مختلف ایرانی  اعم از قزوینی، اصفهانی، یزدی، مشهدی، اختلافی پیش نیاد تصمیم گرفتن که عروسی رو تهران بگیرند و ساکن تهران بشند.  این شد که  روز عروسی ما شنا کنان خودمونو به تهران رسونیم . شنا که میگم یعنی از ...
9 ارديبهشت 1395
1